*دانشجوی مقطع کارشناسی رشته معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات.
*اگر خدا بخواهد اینجا تمرین نوشتن می کنم! از کتاب هایی که خواندم تا خاطرات و...
* لطفا فروتن نباشید و هرچیزی که به ذهنتان می رسد را برایم بنویسید :)
* مناره ها در شبکه های دیگر نیز دنبال کنید:
کتاب را که در دستت میگیری در لابهلای برگ های سفید رنگ، خط
سرخ رنگی میبینی که نشان از صفحهی سرخی دارد. صفحهی سرخی که در هنگام
خواندن کتاب دلت میخواهد که هیچ وقت به آن نرسی و خدا خدا میکنی که
اتفاقات جوری رقم بخورد که همه چی قبل از آن صفحهی سرخ به خوبی و خوشی
پایان برسد اما... به صفحه سرخ که برسی #آه
از عمق وجودت برمیخیزید و آنجا پایان راه عاشقی حسین (علیه السلام) است
و شروع راه عاشقان حسین. آنجا اوج عشق است و نمایان گر راه برای عشاق که
"عاشقان را سر شوریده به پیکر عجب است"... اما چند صفحه قبل تر را که نگاه
میکنی احساس میکنی جای آن صفحه سرخ باید جای دیگری باشد. درست در آنجایی
که ماه به محاق میرود و خورشید کم فروغ (بی فروغ) میشود و غروب می کند و
گویی اینجا خورشید است که نور خود را از ماه میگیرد. آری باید اینجا سرخ
باشد که نشانِ سرخی غروب خورشید بعد از محاق ماه است... #کتاب_آه نوشته #یاسین_حجازی با نثری روان به بازخوانی #کتاب_نفس_المهموم پرداخته است. کتاب با مرگ #معاویه آغاز می شود و با بازگشت اسرا به مدینه پایان می یابد.